شاه نعمتالله ولی
شاهْ نِعْمَتُاللّٰهِ وَلی، سید نورالدین (730 یا 731-834 ق / 1330 یا 1331-1431 م)، فرزند عبدالله کوهبنانی کرمانی، مؤسس فرقۀ نعمتاللٰهیه، و از سلسلۀ سادات و عارفان بزرگ ایران.
شاه نعمتالله گذشته از مقامی که در تصوف و عرفان دارد (برای تفصیل، نک : شاه نعمتالله، کرمانی، سراسر آثار؛ سلطانی، 17-27؛ محرابی، 172؛ قدیمی، 77-85؛ فرزام، 95-105؛ در مورد لقب شاه نعمتالله، نک : محیط، 1024-1025)، در باورهای مردم شهرهای استان کرمان و برخی دیگر از شهرها و روستاهای ایران نیز دارای جایگاهی خاص است. شاه نعمتالله ولی در ماهان، واقع در استان کرمان، سکونت گزید و به سال 834 ق در همانجا درگذشت. به فرمان سلطان احمد بهمنی، پادشاه دکن (نک : دبا، 13 / 210)، بقعهای بر مزار او برپا شد. ساخت این بنا در 840 ق به پایان رسید و در روزگار شاه عباس دوم بر بناهای آن افزوده شد. این بقعه از زمان ساخت تا کنون، همچنان زیارتگاه صوفیان نعمتاللٰهی بوده است (هدایت، 145-146؛ فرمانفرما، 23؛ هاکس، 96- 99؛ صفا، 4 / 228-229).
دربارۀ علت اقدام سلطان احمد دکنی برای ساخت آرامگاه شاه نعمتالله، گفته میشود که وی خوابی میبیند که شخصی برای او تاجی 12ترکی از طرف پادشاهی آورده است. مدتی پس از این خواب، شاه ولی تاجی 12ترکی به دست یکی از مریدان خود میدهد که برای سلطان احمد ببرد. سلطان با دیدن آن شخص میگوید که این همان شخصی است که در خواب دیده بودم و این تاج نیز همان تاج است. سلطان تاج را میگیرد و بر سر میگذارد؛ پس از آن، پیروزیهای پیدرپی کسب میکند و ازاینرو از مریدان و هواخواهان شاه ولی میشود (قدیمی، 174). از آن پس تا کنون، و در هر دوره، بناهایی به ساختمان نخستین اضافه شده است، به گونهای که امروزه مساحت بناهای آن حدود 000‘6 مـ2 است (همو، 175). کتیبههای مختلفی در قسمتهای متفاوت ساختمان وجود دارد که برخی از آنها از دیدگاه فرهنگ مردم، واجد اهمیت است؛ برای نمونه، میان رواق شاهعباسی، که در دورۀ شاه عباس ساخته شده، و صحن شاه عباس، سردری وجود دارد که بالای آن سلامنامهای هست و یکی از ابیات آن چنین است: السلام ای شاه سید نعمتالله ولی / السلام ای حضرتت را در دو عالم افضلی. کتیبهای نیز در قسمت پایین سردر وجود دارد که از دورۀ صفویه است. در این کتیبه، ضمن اشعاری، از زائران درخواست شده است که چنانچه نیاز خود را از روی خلوص نیت با شاه ولی در میان گذارند، نیاز آنها برآورده میشود؛ چند بیت از این کتیبه نقل میشود: هرکه بر این در نهاد سر از ره صدق و نیـاز / حاجت او را برآرد پادشاه کارساز / / هرکه مقصود و مرادی دارد اینجا گو بخواه / کز سر همت در رحمت شده بر خلق باز / / حاجتی گر داری ای دل بر در او عرضه کن / تا کند آن را روا شاه ولی دلنواز (همو، 180-181).
بخشهای زیادی از معماریها، کاشیکاریها و کتیبههای دورههای مختلف کار درویشان نعمتاللٰهی بوده است. ساختمان اصلی آرامگاه در زمان شاه نعمتالله، خانقاه و لنگر او بوده است. از آن خانقاه، چلهخانه باقی مانده است که گفته میشود شاه نعمتالله سالی 40 شبانهروز، از اول ماه رجب یا محرم، در آن چلهنشینی (ه م) میکرده است؛ دراینباره حکایتهایی نیز وجود دارد، ازجمله اینکه در یک نوبت، با یک بار وضو، 40 شبانهروز به عبادت پرداخت (قدیمی، 198).
همچون سایر بقاع از این دست، برخی زائران نیازهای خود را بر دیوارهای بقعه نوشتهاند. مضمون این نوشتهها عاشقانه، درخواست شفای بیماران، رفع تنگناهای مالی و جز اینها ست. براساس تاریخ روی دیوارها، مشخص میشود که این رسم از چند سده پیش در آرامگاه شاه نعمتالله رایج بوده است (گلابزاده؛ برای آگاهی از دیوارنوشتهها، نک : ه د، دیوارنوشته).
از جملۀ مباحث پیرامون شاه نعمتالله ولی که در فرهنگ مردم نیز بازتاب فراوان یافته، قصیدهای منسوب به او ست، شامل پیشگویی حوادثی در آینده و تاریخ ظهور حضرت مهدی (ع)؛ در این قصیده، تاریخ ظهور نایب آن حضرت سال 909 ق تعیین شده و برخی به نیت تقرب به صفویه، کوشیدهاند که آن را برابر با سال بر سر کار آمدن شاه اسماعیل صفوی بدانند (شیبی، 237). در انتساب این پیشگویی به شاه نعمتالله، تردیدهایی وجود دارد و چنین به نظر میرسد که ابیات مربوط به پیشگویی ظهور نایب امام زمان (ع) و حوادث سیاسی در ایران و بر سر کار آمدن یا سقوط سلسلهها، بعدها به این قصیده افزوده شده است (محیط، 1029-1036). هرچند شاه نعمتالله در دوران پرفرازونشیب خود گاه مورد خشم و رشک شاهان و قدرتمندان قرار گرفت و ناچار شد که محل زندگی خود را بارها تغییر دهد (شیبی، 231-232)، بهسبب منش و اخلاق صوفیانۀ او،کراماتی به وی منسوب میکنند.
دربارۀ شاه نعمتالله، مانند بسیاری از عارفان، در تذکرهها و نیز مناقبنامههایی که مریدان وی نوشتهاند، حکایتهایی وجود دارد که ریشه در ادبیات شفاهی دارند؛ ازجمله اینکه چند تن از اهالی کرمان برای دیدار وی به ماهان میروند. در بین راه، باران شدیدی درمیگیرد و هوا تاریک میگردد و آنها مجبور به توقف میشوند. مدتی بعد، درویشی از درویشان شاه نعمتالله نزد آنها میآید و مقداری حلوا با نان و چند من جو و یک شمع کافوری به آنها میدهد و میگوید که اینها را شاه ولی فرستاده و گفته است: «به مخلصان ما که در راه ماندهاند»، برسان (کرمانی، 92)؛ نیز چند نفر از درویشان به کرمان میروند. در میان راه هرکس آرزوی غذایی میکند. وقتی به ماهان میرسند، شاه نعمتالله دستور میدهد که برای آنها سفره بکشند و «هرکس را که طعامی تعیین کرده بود، بدو اشارت کردند، الّا یک کس که گفته بود من چیزی نمیخواهم» (همو، 93)؛ نیز درخت سیب خشکشدهای که با نظر او «فیالحال به جوشش درآمده، بهار کرد و چندان سیب آورد که مردمان در تعجب آمدند» (بافقی، 175)؛ و نیز پارهسنگی معمولی که با نظر او به لعل گرانقیمت تبدیل میشود (همو، 157- 158، برای حکایتهای دیگر، نک : 151-153، 176-182؛ نیز دولتشاه، 333-340). در برخی منابع، از کثرت مریدان او به هنگام توقف در سمرقند یاد شده است؛ این موضوع باعث ایجاد حکایتی شده که براساس آن، تیمور از شاه نعمتالله میخواهد که شهر را ترک کند (واعظی، 281). شبیه این حکایت، با اندکی تفاوت، دربارۀ خوارزمشاه و سلطانالعلما، پدر مولوی، نیز نقل شده است (افلاکی، 1 / 11-13).
به شاه نعمتالله کتابها و رسالههای فراوانی به نثر و نظم، منسوب کردهاند که شمار آنها در برخی منابع به 114 عدد، یعنی شمار سورههای قرآن، میرسد (نورنعمتاللٰهی، 38- 39). افزون بر آنچه گفته شد، از دیرباز میان مردم منطقه باورها و آدابورسومی در ارتباط با این عارف و آرامگاه او وجود داشته است که تاکنون نیز اجرا میشود؛ ازجمله اینکه مردم ماهان کرمان برای برپایی مراسم سور و سوگ و آیینهای مذهبی، همچنان به بقعۀ او توجه خاص نشان میدهند. مردم کرمان و ماهان و شهرهای اطراف، شاه نعمتالله ولی را «شاه ولی» میخوانند. در شهر ماهان، زوجهای جوان پس از مراسم عقد و عروسی، به نیت تبرک به بقعۀ شاه نعمتالله ولی میروند. در شب عروسی نیز عروس و داماد و دیگر اقوامِ بدرقهکنندۀ آنان، با اتومبیل آستانۀ این بقعه را دور میزنند، سپس عروس و داماد برای زیارت به درون بقعه میروند و گاه در صحن بارگاه، به نیت سپیدبختی و سعادت در زندگی زناشویی، دو رکعت نماز میخوانند. از دیگر مراسمی که از دیرباز، در جوار و صحن بقعۀ شاه نعمتالله ولی برگزار میشود، سوگواری در روز تاسوعا (ه م) و گردآمدن و طواف دستههای سینهزنی و عزاداری در این بقعه است. همچنین در روزهای تاسوعا و عاشورا، در جوار آستانه، مراسم نعشگردانی برگزار میشود؛ در مشهورترین گونۀ این مراسم، نعش «سادات» بر دوش دستههای عزادار حمل، و در برابر «دارالحفاظ» بر زمین نهاده میشود و مردم گرداگرد آن به عزاداری و سینهزنی میپردازند. از دیگر رسمهای رایج در ماهان، طواف میت بر گرد این بقعه است، بهویژه اگر میت از خانوادههای نعمتاللٰهی و سادات باشد؛ پس از طواف میت بر گرد بقعه، مراسم خاکسپاری (ه م) اجرا میشود.
اعضای خانوادههای نعمتاللٰهی نوزادان خود، بهویژه پسران، را چند روز پس از تولد، گرداگرد بقعه میگردانند؛ به باور آنان، نگاه نوزاد به آستانه سبب طول عمر وی میشود. همچنین از آداب رایج در سفرههای نذری (ه م)، مراسم خاکسپاری و ترحیم، و جز اینها، صلواتفرستادن و فاتحهخواندن برای شاه نعمتالله ولی است. در گذشته، کشاورزان به نیت حفظ کشتزار خویش از آفت و آسیب، آن را به شاه نعمتالله ولی قسم میدادند: «ای مزرعه! به حضرت شاه ولی قسم که از گزند آفات در امان بمانی»؛ این رسم امروزه نیز در میان برخی از کشاورزان متداول است.
اهالی ماهان از دیرباز تا کنون، برای حاجترواشدن و شفا و بهبود بیماریها، با بستن پارچهای سبزرنگ یا قفل به ضریح بقعه، به شاه نعمتالله ولی متوسل میشدند؛ البته امروزه خادمان بقعه از این کار جلوگیری میکنند. همچنین زائران بر این باورند که با انداختن سکهای در یکی از حوضهای بقعه، شاه نعمتالله دوباره پذیرای آنان خواهد بود. در اعیاد گوناگون مذهبی نیز بقعه پذیرای زائران است؛ برای نمونه، در عید غدیر (ه م)، مراسم دفنوازی در صحن بقعه انجام میشود و شرکتکنندگان در مراسم اطعام میشوند. همچنین افرادی با خرید پارچه یا لباس برای خدام بقعه و اهدای آن در این روز به آنان، نذر خود را ادا میکنند. به باور مردم ماهان، همۀ کبوتران شهرِ ماهان از آنِ آستان شاه نعمتاللهاند و ازاینرو، حبس این پرندگان گناهی بزرگ است (گلابزاده).
مآخذ
افلاکی، احمد، مناقب العارفین، به کوشش تحسین یازیجی، تهران، 1362 ش؛ بافقی، محمدمفید، «در احوال شاهنعمتالله ولی و اولاد او»، مجموعه ... (نک : هم ، کرمانی)؛ دبا؛ دولتشاه سمرقندی، تذکرة الشعراء، به کوشش ادوارد براون، لندن / لیدن، 1900 م؛ سلطانی، محمدعلی، تاریخ تصوف در کرمانشاه، تهران، 1380 ش؛ شاه نعمتالله ولی، رسالهها، به کوشش محمدجواد نوربخش، تهران، 1355-1356 ش؛ شیبی، کامل مصطفى، تشیع و تصوف تا آغاز سدۀ دوازدهم هجری، ترجمۀ علیرضا ذکاوتی قراگزلو، تهران، 1359 ش؛ صفا، ذبیحالله، تاریخ ادبیات در ایران، تهران، 1363 ش؛ فرزام، حمید، مسافرتهای شاه نعمتالله ولی، اصفهان، 1347 ش؛ فرمانفرما، عبدالحسین، مسافرتنامۀ کرمان و بلوچستان، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1383 ش؛ قدیمی ماهانی، مصطفى، پیر ماهان، کرمـان، 1382 ش؛ کرمانـی، عبدالرزاق، «تـذکره در منـاقب حضرت شاه نعمتالله ولی»، مجموعه در ترجمۀ احوال شاه نعمتالله ولی کرمانی، به کوشش ژان اوبن، تهران، 1361 ش؛ گلابزاده، محمدعلی، تحقیقات میدانی؛ محرابی کرمانی، سعید، تذکرة الاولیاء یا مزارات کرمان، به کوشش حسین کوهی کرمانی، تهران، 1330 ش؛ محیط طباطبایی، محمد، «آیندهگویی شاه نعمتالله ولی»، ناموارۀ دکتر محمود افشار، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1365 ش؛ نورنعمتاللٰهی، رضا، مجموعۀ حالات حضرت شاه نعمتالله ولی، تهران، 1335 ش؛ واعظی، عبدالعزیز، «سیر حضرت شاه نعمتالله ولی»، مجموعه (نک : هم ، کرمانی)؛ هاکس، م.، ایران: افسانه و واقعیات، ترجمۀ محمدحسین نظرینژاد و دیگران، مشهد، 1368 ش؛ هدایت، رضاقلی، ریاض العارفین، چ سنگی، تهران، 1305 ق.